الناالنا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات دخترم النا

20 ماهگیت مبارک نفسم

1392/8/5 11:16
نویسنده : مامان منصوره
248 بازدید
اشتراک گذاری

النای من سلام.20 ماه گذشت  از  روزی که تو اومدی به خونمون.چه روزهای قشنگی با تو گذروندم.....20 ماه گذشت.....به سرعت.....و همه لحظه هام رو پر کرده وجود کوچیکت.....و این بهترین خاطره هاست.....

 

دختر نازنینم.النا.اگه برات خاطراتت و می نویسم بخاطر خودمه،که از خوندنشون و یاد آوریشون لذت میبرم،میخوام بدونی اگه روزی ناتوان بشم.....اگه روزی پیر شم.....هیچ توقعی از تو ندارم.....هرگز بهت نمیگم تو رو تو آغوشم آروم کردم..... 9ماه تو رو تو وجودم حمل کردم.....با تو قدمهای کوچیک برداشتم....هرگز نمیگم از دوره بیماریهات که هزار بار مردم و زنده شدم..... شبهایی که تب داشتی تا صبح بالا سرت چشامو رو هم نذاشتم.....من از تو نه تنها توقعی ندارم بلکه مدیون تو هستم!مدیون تو که به خواست ما مهمونمون شدی و یه دنیا شادی واسمون آوردی.....مدیون تو که حس خوب مادری رو بهم دادی.....مدیون تو که ما رو لایق کلمه پدرو مادر کردی..... یک مادر فقط وظیفش رو انجام میده و تو در قبال این وظیفه هیچ دینی نداری.....مگه جزء اینه که دعوتت کردیم تا برات دنیایی زیبا بسازیم؟همیشه شاد باش مادر.....شاد باش و از زندگیت لذت ببر.....سبز باش.....شاد باش.....عاشق باش.....

 

دخترم.....نفسم.....امیدم .....

گل دختر نازنینم،من خوشبختم که تو هستی،که سالمی،که کنارمون هستی،دستات تو دستمونه و گونه ات رو لبهامون،خدا رو شکر بخاطر تموم لحظه هایی که با خوشی میگذره،همین که صبح چشم باز میکنم و همسر و دخترمو سلامت و شاد میبینم یه دنیاست.....و این شادی و خوشی رو با هیچ چیز تو دنیا عوض نمیکنم.....همین که انقدر توی اتاق میدوی و جیغ میکشی که خودت هم سر گیجه میگیری شکر.....!همین که لیوان آب رو روی فرش خالی میکنی خدا رو شکر.....!همین که توان دست گرفتن لیوان رو داری برام کافیه.....با تو،نفس میکشم.....کوچیک میشم و دوباره رشد میکنم.....اگه من هم به جای تو بودم

حتما از کارهایی که تو انجام میدی لذت میبردم،اگه  جای تو بودم حتما تو بغل مامانم راحت بودم و هی مثل تو به پاهای مامانم آویزون میشدم که بغلم کنه!اگه جای تو بودم از اینکه گاهی جیغ بکشم احساس قدرت میکردم!..... 

گاهی که خیلی خسته میشم میام وبلاگتو میخونم،فروردین 91،.....اردیبهشت 91،.....شهریور92،.....و باز انرژی میگیرم،باز عاشق میشم.....خونه رو نگاه میکنم خونه پر از اسباب بازی،لباسهای کوچولوت گوشه کنار خونه است.....جای انگشتهای کوچولوت رو میز شیشه ایه.....اما همینطور.....پره از جا پای یه فرشته کوچولو،!و فکر میکنم:خدایا مگه چقدر فرصت دارم از کودکی فرشته کوچولوم لذت ببرم؟لباسهای کوچولوت رو با عشق بر میدارم وبو میکنم بوی النامه.....بوی عشقه.....بوی بودنه.....خدایا مگه چند وقت دیگه این لباسهای کوچولو اندازه تن فرشته کوچولوی منه؟اسباب بازیهاتو بر میدارم با برداشتن هر کدوم یاد شیرین زبونیهات میوفتم.....خدایا مگه چند وقت دیگه فرشته من با اسباب بازیهاش بازی میکنه،نگاه میکنم به صغحه تلویزیون،خدایا این دستهای کوچیک تا کی تو دستهای منه،از تو عاشق میشم.....حالا همه اون بهم ریختگی ها شیرین شیرین شده.....اصلا بهمم ریختگی نمیبینم.....

فقط وسط اتاق فرشته ای رو میبینم که داره  از دنیایی کوچیک فاصله میگیره،داره بزرگ میشه،دلم تنگ میشه واسه نوزادیت،و دلم میگیره از روزهایی که داره تندتند کوچیکی فرشتمو میبره.....

تو حرف میزنی،من لذت میبرم.....

تو بازی میکنی،من کیف میکنم.....

تو نفس میکشی،من زندگی میکنم.....

تو هستی،ما هستیم و به عشقت زندگی میکنیم..... 

----------


اینروزا همش دوست داری بری یه جای جا بخوری بازی کنی.زیر میز.زیر دوچرخت.....

منم از فرصت استفاده کردم و ارت عکس گرفتم،

واسه همین من و بابایی رفتیم و واست یه خونه کوچولو خریدیم.....

اینم از تلویزیون دیدنت....

یادم رفت بگم که عاشق شهر وروجکهایی.....

راستی به عروسکی که فاطمه جون واست هدیه آورد خیلی علاقه داری و همیشه قبل خواب اول باید نی نی تو بزاری رو پاهات لالا بدی بعد خودت بخوابی.....اینجاهم بالشت گذاشتی رو پات که عروسکتو بخوابونی.....













 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان الهام كوچولو
1 آبان 92 1:43
سلام بالاخره اومديمتنت خيلي قشنگ بود.اگه بگم مو به تنم سيخ شد دروغ نگفتم.اميدوارم بچه ها قدر اين دنياي محبت رو كه بي دريغ نثارشون مي شه بدونن.اميدوارم ما هم پاسخگوي محبت مادرانمون باشيم.


سلام عزیزم امیدوارم همینطور باشه.انشا الله همیشه سلامت باشن.آره بلاخره اومدم ولی فرصت نکردم عکسهاشو بزارم.
زهرا جون (زندایی)
11 دی 92 20:28
زیبایی حرفات به دل مینشینی چون از ته دلت میاد امیدوارم همیشه در کنار دخترت شاد باشی
مامان منصوره
پاسخ
مرسی خاله زهرای عزیز شما همیشه به ما لطف داری،