الناالنا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات دخترم النا

برای مرد خوب قصه ها.....

1392/5/8 17:08
نویسنده : مامان منصوره
316 بازدید
اشتراک گذاری

 

که یک صبح زیبایی خدا قدم به خانه دلم گذاشتی و پا به پایی آرزوهایم آمدی و تمام تلاشت را کردی که خانه کوچکمان هر روز رویایی تر باشد و هر ثانیه احساس کنم ملکه ای هستم در قلمرو بازوان مهربان و عاشق پادشاه دنیاییم.....

همسر نازنینم بابت تمام لحظه های  عاشقیم ممنونم.....بابت تمام روزهایی که کنارم نفس میکشی ممنونم.بابت تمام شبهایی که یک دنیا آرامش مهمانم میکنی ممنونم.....

ممنونم که تماااااام سعیت را کردی و می کنی که من و النای نازنین شاد باشیم.....

ممنونم که شانه به شانه ام قدم بر میداری.

ممنونم که هر روز یاد آوری میکنی که دوستم داری.....

ممنونم که هیچ وقت به هیچ کدام از تصمیمهایم نه نگفتی.....

ممنونم که در تمام شرایط سخت و آسان زندگی تکیه گاهم هستی.

سعیدم من با وجود تو لحظه لحظه ی  عمرم را زندگی میکنم.خوشبختم و خوشحالم که امروز مطمئنم اگر صد بار دیگه به گذشته باز گردم بی شک تو را برای همه عمرم انتخاب میکنم.....

فرشته زندگی من و النای نازنین سایه ات مستدام.عمرت با برکت.لحظه هایت شاد.....روزگارت سبز.....روزت مبارک..... 


 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

مامان کسرا
23 فروردین 93 8:59
عزیزدلم منصوره جان امیدوارم لحظه لحظه های زندگیتان سبز و شیرین باشه و خدای مهربون هر دو عشقت رو در پناه خودش واست حفظشون کنهخوشبخت و سبز باشین
مامان منصوره
پاسخ
مرسی عزیزم،ببوس کسرا جونو