الناالنا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 4 روز سن داره

خاطرات دخترم النا

عروسی خاله جون

1392/4/22 16:40
نویسنده : مامان منصوره
483 بازدید
اشتراک گذاری

النا جونم 31 خرداد مراسم عقد خاله جون منیژه بود.این دومین تجربه عروسی واسه  شما  بود.این بار برعکس بار اول که خیلی گریه کرده بودی حالا دیگه واسه خودت خانمی شدی .مامان قربونت بره که همش وسط بودی و در حال رقص کردن.منم دلم حول بود که خدا نکرده کسی روت نیفته.اصلا باورم نمیشه عزیزکم اون وروجکی که روزهای اول همش خواب بود و واسه همه چیز از ما کمک میخواست حالا واسه خودش مستقل شده.خیلی حس خوبیه خیلی...........قدرت خدا رو تو بزرگ شدن تو میبینم.چطور ممکنه یه موجود کوچولو در عرض 15 ماه انقدر تو همه چیز پیشرفت کنه.....خدایا عظمت و بزرگیت رو شکر.....

مامان فدات بشه ایشاالله عروسی خودت.

 

اینم عکس دختر خالتون پرنیان جون.    

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (1)

خاله معصومه
27 تیر 92 23:33
سلام عسلم.دلم واستون تنگ شده.تورو از راه دور میبوسم.


مرسی خاله جون