الناالنا، تا این لحظه: 12 سال و 2 ماه و 7 روز سن داره

خاطرات دخترم النا

ماهگردت مبارک عزیزم......

1393/5/1 15:25
نویسنده : مامان منصوره
331 بازدید
اشتراک گذاری

امشب خوابم نمیبره،فکرت امونمو بریده.....آمده ام تا برات بنویسم به هیچ چیز فکر نمیکنم جز تو.....تو که تموم زندگی منو پر کردی.....تویی که شدی جزء بهترین لحظاتم.....

حتی فکر کردن به اینکه روزی از پیشم بری و من رو با تموم خاطراتت تنها بزاری امونمو میبره.....

تو میری دنبال سرنوشت،دنبال زندگیت،دنبال عشقت،و من می مونمو خاطرات تو،من میمونم و آلبومی از عکس هات که یاد آور تموم لحظات شیرین زندگیمه.....لحظات شیرین.....

دلم پژمرده میشه می شه وقتی دیگران بی تفاوت باشن.....برام سخته که سهم دیگران فقط بوسیدن روی ماهت باشه بدون ذره ای احساسات.....

نمیدونی چقدر مضطرب میشم وقتی میبینم نگاه دیگران به چهره ات این گونه است که با لحنی چندان دوستانه می گویند(چه چشمهایی)!

نمیدونی چقدر مضطرب میشم وقتی به بزرگ شدنت تو این جامعه ای که هر لحظه بد و بدتر میشه.....فکر میکنم و میبینم نا خدا گاه اشکی از گوشه ی چشمهام رو صورتم سر میخوره،.....

نمیدونی چقدر برام سخته میوه ی دلم و در برابر خطرات حفظ کنم.....

به صورتت که نگاه میکنم شاد میشم،ولی در اوج شادی اشک میریزم،روزی رو میبینم که تو رو تو آغوشم می گیرم و برات آرزوی خوشبختی میکنم،و دستات رو در دستهای مردی قرار میدم که خواهان خودت باشه نه چیز دیگه ای،.....

امیدوارم زمانی برسه که انقدر خوبی دورت رو بگیره که فرصت فکر کردن به بدیها رو نداشته باشی.....

انقدر آدمهای خوب دورت باشند که معنی خوشبختی رو با چشمهای معصومت ببینی.....

امیدوارم بدی،زشتی،کینه و دروغ دیگران رو با چشمهای ی معصومت ببینی،و اونها رو تبدیل به خوبی و زیبایی کنی.....

میوه ی دلم.....انقدر حرف برای گفتن دارم که اگه بخوام بنویسم تموم عمرم و دقیقه ام رو باید بنویسم.....

فقط یه کلمه مگیم : عاشقانه دوستت دارم با تمام وجودم با تمام احساسم...

ماهگردت مبارک عزیز دلم،.....

 

پسندها (9)

نظرات (17)

حکیمه نیک بخت
1 مرداد 93 17:51
منصوره جون فکرکنم تواین سن بچه ها این فکراطبیعیه.چون منم چندوقتیه بدجورفکرم خرابه این موضوعاته به هرحال اجتناب ناپذیره انشالاکه شادوسلامت باشن
مامان منصوره
پاسخ
چه میشه کرد مادر بودن سخته دیگه حکیمه جون،ببوس پسر خوشگلتو
الهام مامان امیر علی جون
2 مرداد 93 11:15
قبل ازاینکه پیامو بازکنی هرچیزی که ارزو داری ازخدا بخواه نامه را بخون كامل بخونش توروخدا ..................................... ..................................... ..................................... ..................................... ..................................... ..................................... بسم الله الرحمن الرحيم السلام عليكم و رحمة الله و بركاته برای اینکه آرزوهات برآورده شند ایمانتو به خدا ثابت کن با ارسال این پیام به 20تا ازدوستات و20دقیقه بعد ارزوت براورده میشه این شوخی نیست بـسـم الله ـ ا لـعـز يـز - ا لـجـبـا ر - ا لـمـتـكـبّـر - ا لـخـا لـق - ا لـبـا ر ئ - ا لـمـصـو ر - ا لـغـفـا ر - ا لـقـهّـا ر ـ ا لـو هـا ب - ا لـر ز ا ق - ا لـفـتـا ح - ا لـلـطـيـف - ا لـخـبـيـر - ا لـحـلـيـم - ا لـعـظـيـم - ا لـغـفـو ر - ا لـشـكـو ر - ا لـعــلـي - ا لـكـر يـم - ا لـمـجـيـد خطر نکن اینها أسمهای برتر خداست ارسال کن به .....................20 امتحان کن حتی اگه باورنداری
مامان لیانا
5 مرداد 93 5:15
الهی فدات بشم عروسک خوشگلم..چه لباس خوشگلی داری عزیزمممم..ماشالا هزار ماشالا مامانی برا دخترم اسپند دود بده..ماهگردت هم.مبارک عسل خانوم
مامان منصوره
پاسخ
باشه عزیزم،مرسی ببوس لیانا جونو
✿مامان آروشا✿
5 مرداد 93 16:17
عزیز دلم نگران نباش. امیدوارم النا و همه بچه های سرزمینم در آرامش و سلامتی بزرگ بشن. امیدوارم بتونیم بچه های خوبی تربیت کنیم تا نقش تاثیرگذاری در سرنوشت خود و انسان های دیگه داشته باشن. من هم براتون بهترین ها رو آرزو میکنم و شما و النای گلم رو به خدای بزرگ می سپارم.
مامان منصوره
پاسخ
آمین،آمین،آمین،
مامان آیسو وآیسا
6 مرداد 93 20:48
ماهگردت مباررررررررکخشگل خوشتیپ خاله '''''چقدر خشگل شدی با این لباسها فدای تو منصوره جون چقدر حرفهات دلمو لرزوند میدونی منم خیلی میترسم دختر داشتن تو جامعه ما خیلی سختره وخیلی مراقبت میخواد امیدوارم خدا کوچولوهاموو از بدی در امان نگه داره ببخش که دیر به دیر میام واقعا شرمندهام
مامان منصوره
پاسخ
ممنونم عطرا جون ،واقعا خدا از بدی دور نگهشون داره،خواهش میکنم،ببوس فرشته های نازتو
مامان صغر ی
9 مرداد 93 19:37
ماهگردت مبارک عزیزم مامانی انقدر تو فکر این چیزا نرو پیر میشیا
مامان منصوره
پاسخ
از دست این وروجکها همین الانشم پیر شدیم
مامان نازار
15 مرداد 93 8:46
سلام خواهری خوبی عزیز دلم وای وای وای این دختر گلی چقده چقده نازه ؟؟؟ هزار ماشاللله چشم بد ازش دور باشه .... و متن زیبات .. می دونم از دلت بود چون بی اختیار هی اشک ریختم انگار تمام حرفای من و دغدغه های من برای دخترم ... سخته نه ؟؟؟ مادر بودن خیلی سخت ؟؟ سخت ترین سختی دنیا مادر بودن سخت ترین عشق دنیا سخت ترین احساس دنیا زجر آور ترین چیزارو که لبخند و اشک و همزمان به لبت می اره تو کلمه مادر خلاصه می شه .... تنها راهی که داریم اینه که توکل کنیم به خدا و از ته دلمون خوشبختی و عاقبت بخیری نی نی های گلمون رو تو دو دنیا از خدا بخوایم و بسپاریمشون به خودش ... اون بهترین نگهبان و نگهداره .... خدایا توکل به خودت ...
دختر آسموني
19 مرداد 93 13:43
منصوره جان اشكمو درآوردي. چه كنيم ديگه رسم روزگاره. دلم گرفت به خدا.
دختر آسموني
19 مرداد 93 13:44
ماهگردت مبارك خوشگل خانوم.
مامان منصوره
پاسخ
مرسی خاله جونی مهربون،ببوس دختر گلتو
فدایی محیا
22 مرداد 93 13:30
ماهگردت مبارک فرشته کوچولو مامانی دلمون گرفت ایشالا هرجا میره موفق وسلامت باشه
مامان منصوره
پاسخ
انشالله،همه بچه خوشبخت و سر بلند باشن،آمین
مامان نازار
23 مرداد 93 12:08
وای وای بازم خانوم خوشگله ..... سلام عزیزه دلم خوبی خانومی ؟؟ النای ناز خاله خوبه ؟؟؟؟ ای جانم ببوسش تو رو خدا از طرف من نه بابا بازار نمی تونم برم ابدا همون تو ماشینم که می شینم با هزار ترس همینقد کهمیرم اداره خودش کلی با استرسه البته تو اداره خیلی رعایت می کنم پصندلی می زارم و پاهامو روش می زارم هر از چند پاهی بشه دراز می کشم تو نماز خونه ولی خیلی کم و سعی می کنم مرخصی ساعتی بگیرم اخخه خیلی اذیت شدم می گن مرخصی زایمان 6 ماه هر قد استعلاجی بگیری قبلش از مزخصی زایمانت کم می شه گفتم باشه کم شه مرخصی بدون حقوق می گیرم تا بچم بزرکتر بشه. گفتن مرخصی بدون حقوق تو سیستم ما تعریف نشده اینم از اداره دولتی ... بعد هر روز جار می زنن قانون حمایت از فرزند اوری.... نه همسری خودش رفت و پشت و انتخاب کد راستشو بخواید قرار نبود کالسکه بخریم همسری می گفت زیاد استفاده نمی شه همه جا با ماشینمی ریم ... ولی
مامان نازار
23 مرداد 93 12:10
ولی رفته بود شهرشون یه بار دختر خواهرشوکه 6 ماهشه با خودش برده بوده بازار با مامانش داغون شده بوده هزار ماشالله حسابی توپولیه .. واسه همین در کمال ناباوری رفت وکالسکه خرید ولی چون حساسیت من ومی دونه رفته بود کاراشو انجام داده بود یه سسمونی هم که سر خیابونه انتخاب کرد منم فقط رفتم با ماشین در مغازه پیاده شدم رو صندلی نشستم بین دو سه تا رنگ محدود این و انتخاب کردم .... بقیشون زیاد یا جنسشون خوب نبود یا رنگشون نمی دونم خدا کنه دوس داشته باشه ....
مامان نازار
23 مرداد 93 12:11
البته چون من درخواست خرید نداشتم هر چیم باشه در اینده غرشو سر من نمی زنه اینش خوبه شما چه خبر ؟؟؟ نگران نباش سعی می کنم تا اونجایی که بتونم مواظبباشم خدایش همسری هم خیلی کمک حاله و همه کارارو انجاممی ده ... دلمم براش می سوزه ولی خوب پدر شدن و هزار دردسر دیگه خودش دوست داشت .... شما خوبی ؟؟ خواهرتون خوبه ؟؟؟
مامان خدیجه
26 مرداد 93 11:28
سلام تازه با وبلاگتون آشنا شدم دخمل نازی دارید خدا حفظش کنه با اجازتون لینکتون کردم دوست داشتید لینک کنید
مامان منصوره
پاسخ
ممنونم عزیزم،لطف داری،حتما سر میزنم
✿مامان آروشا✿
26 مرداد 93 13:21
خیلی زیبا و با احساس نوشتی. برای تموم دعاهای قشنگت آمین.
مامان منصوره
پاسخ
مرسی مامانی دختر گلتو ببوس
دختر آسموني
28 مرداد 93 8:55
جييييييييييييگر. عينك آفتابيشو ببين.
مامان فائزه
29 شهریور 93 21:47
وااای چقدر قشنگ شده ناز ناز آخ گفتی منصوره جاان،پس در مشترک داریم اما می گم بیا نگران نباشیم و شاد بودن الانمون رو خراب نکنیم خدا خودش همه ی دردونه هارو حفظ کنه الهی
مامان منصوره
پاسخ
عزیز دلم فدایی مهربرنیات،ببوس امی جونو