یلدایی دیگر......
سلام عروسکم
عزیز دل مامان این سومین سال یلدایی توست......
سال اول تو دل مامان......
سال دوم تو بغل مامان......
سال سوم همراه مامان......
مثل هر سال شب یلدا رو خونه پدر جون بودیم با دایی جونا و خاله جون>شب خوبی بود و خیلی خوش گذشت مخصوصا به تو که همش تو وسیله ها سرک میکشیدی و با پسر دایی مهدی کلی بازی کردی......
شب یلدامو،کل آرزوهامو،زیبایی دنیامو،تقسیم میکنم با تو......
آرامش این سالو،نییتم تو این فالو،تقسیم میکنم با تو......
اینجا آمده شدیم بریم......
بغل پدر جونی،ماشالله آروم و قرار نداری......
مادر جون که بهت پسته داد تا یکم از کنجکاویات کم شه......
بغل بابا سعیدم که قربونت برم همش آرومی......
اینجام آزاد شدی دیگه......
میوه دل من دوستت دارم زیاااااااااااااااااااد......
از شادیت شادم عررررررررررررررررررروسکم......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی