عکسهای تولد......
اینجا زندایی پسر دایی مهدی رو نقاشی کرده هر چی ازش خواستیم که بزاره زنبور بشه گفت نه میخوام ببر بشم....مامانشم تسلیم شد و ببر نقاشیش کرد......
منم میخواستم لباستو عوض کنم،که شما فرار کردی که بری ماژیکا رو بگیری......
پدر جون......
مادر جون مهربون ......که لباسشو باالنا ست کرده......
اینم تزیین اتاق که همش کار خودم بود......
کیک زنبوری......
عاشق این عکستم،ذره ذره وجود مادر......
این هم دوستات،ابوالفضل،سامان،پویا،ثمین......
رسیدیم به قسمت خوشمزه تولد،برش کیک......
اینجا هم اومدی پیش کوچکترین عضو تولد آقا پارسا پسر دوست بابا......
دخترم بخند و شاد باش که شاد بودنت آرامش منه......
♥♥♥دخترکم چقدرررررر زود بزرگ شدی،عزیزم،دوستت دارم،همه وجودم......
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی